تفاوت علائم افسردگی در زنان با مردان

اختلال افسردگی عمده یا ماژور (Major Depressive Disorder) یکی از شایع‌ترین اختلالات سلامت روان در نظر گرفته می‌شود. با این وجود، افسردگی می‌تواند ظاهر و علائم مختلفی داشته باشد. عوامل زیادی در شکل‌گیری این تفاوت‌ها نقش دارند و عامل جنسیت نیز یکی از اصلی‌ترین و تاثیرگذارترین موارد است. بر همین اساس، در این مقاله قصد داریم افسردگی در زنان را با افسردگی در مردان مقایسه کنیم. این مقایسه شامل بررسی نشانه‌های افسردگی میان هریک از دو جنس و ریشه‌های این تفاوت‌ها می‌شود.

تفاوت‌های جنسیتی در افسردگی
هویت جنسیتی عموماً شامل مجموعه‌ای از هنجارهای اجتماعی می‌شود که ویژگی‌های خاصی را به زنان و مردها مرتبط می‌کند. بررسی‌ها حاکی از آن است که هویت جنسی به عنوان یک عامل تاثیرگذار در برخی از مسائل مربوط به سلامت روان عمل می‌کند و افسردگی هم یکی از همین موارد است؛ به عبارت دیگر، هویت جنسی نقشی تاثیرگذار در افسردگی دارد.
در همین ابتدا باید مشخصاً‌ اعلام کنیم که هویت جنسی به هیچ وجه تنها عامل تعیین‌کننده و تاثیرگذار در افسردگی زنان و مردان نیست. عوامل مختلف زیادی می‌توانند در بروز این اختلال تاثیرگذار باشند.
با این حال، طبق گزارش انجمن روان‌شناسی آمریکا (APA)،‌ احتمال افسردگی در زنان حدود ۱.۵ الی ۳ برابر بیشتر از احتمال افسردگی در مردان است. این تفاوت از حدود سن ۱۰ سالگی آغاز شده و تا میان‌سالی ادامه پیدا می‌کند. بعد از آن، احتمال بروز افسردگی مجدداً میان مردان و زنان مشابه می‌شود.
بنابراین، چه چیزی باعث می‌شود که دختران و زنان از زمان اوج نوجوانی تا پایان دوران باروری اینقدر بیشتر در معرض ابتدا به افسردگی باشند؟ تحقیقات چندین عوامل احتمالی را معرفی می‌کنند در ادامه به برخی از آن‌ها می‌پردازیم.

جدول مقایسه کامل افسردگی در مردان با افسردگی در میان زنان

چرا افسردگی در زنان شایع‌تر است؟
به صورت کلی، دلیل‌های زیر را می‌توانیم برای شایع‌تر بودن افسردگی در میان خانم‌ها مطرح کنیم:

شناخت بیشتر احساسات و نداشتن حس عاملیت
برای درک بیشتر «شناخت بیشتر احساسات» این مثال را در نظر بگیرید: زمانی که شما می‌گویید «من خوبم» اما در واقع می‌دانید که همه‌چیز رو به راه نیست و به دنبال پیدا کردن یک راه‌حل می‌گردید. در این مثال شما احساسات خود یا اطرافیان را به‌خوبی می‌شناسید.
در همین راستا، به نظر می‌رسد زنان از لحاظ عاطفی هماهنگی بیشتری از مردان دارند و این موضوع به آن‌ها کمک می‌کند تا تشخیص دهند آیا با افسردگی سروکار دارند یا خیر. علاوه بر این، احتمال بیشتری وجود دارد که زنان نیاز خود به حمایت از سلامت روان را بیان کنند. بنابراین، افسردگی در زنان بیشتر تشخیص داده شده و بیشتر تحت درمان قرار می‌گیرند.
از سمت دیگر، احتمال بیشتری وجود دارد که زنان روی احساسات منفی نشخوار فکری کرده و یا اینکه به‌شدت و به‌طور نامطلوبی تمرکز کنند. این عوامل نیز مشخص شده است که می‌تواند با نرخ بالاتری از افسردگی مرتبط باشد.
با این حال، همان‌طور که در نمودار بالا نمایش داده شده، زنان با تعداد زیادی از تغییرات فیزیکی و هورمونی مرتبط با باروری و مادری نیز مواجه هستند که به نوبه خود می‌تواند احتمال افسردگی در زنان را تشدید کند.
عامل تاثیرگذار بعدی «حس عاملیت» است. منظور از حس عاملیت، حس کنترل و آگاهی ذهنی یک فرد برای کنترل جهان اطراف خود است. تحقیقات نشان داده است که زنان تمایل دارند کنترل کمتری روی احساسات خود داشته باشند و فکر می‌کنند کمتر می‌توانند آنچه برایشان اتفاق می‌افتد را تحت کنترل داشته باشند. همین موضوع باعث ایجاد احساس ناامیدی می‌شود و زنان بیشتری فکر می‌کنند که اوضاع بهبود پیدا نمی‌کند که نتیجه‌ای جز افزایش افسردگی در زنان نخواهد داشت.

نحوه پوشاندن دردها و مشکلات
یکی از اصلی‌ترین فرضیه‌ها برای تفاوت نرخ افسردگی در مردان این است که بسیاری از سوژه‌های افسردگی در میان آقایان اصلاً تشخیص داده نمی‌شود. در واقع، مردها تمایل بیشتری دارند که با شرایط موجود بجنگند و همین باعث می‌شود افسردگی آن‌ها شناخته نشده باقی بماند.
در همین راستا، ۳ عامل اصلی را می‌توان تاثیرگذار دانست: اول اینکه آقایان کمتر متوجه مشکلات افسردگی خود می‌شوند، چراکه به جای مواجه آگاهانه با احساس افسردگی خود، احتمالاً آن را کنار می‌زنند. دوم، حتی آنهایی که متوجه اختلالات روانی خود می‌شوند، احتمال کمتری وجود دارد که درخواست کمک کنند. اذعان به آسیب‌پذیری می‌تواند در تضاد با قدرت و باور سنتی آنها از مردانگی باشد. سوم اینکه خشم و بی‌قراری از اصلی‌ترین علائم افسردگی در مردان است که ممکن است با علائم بیماری‌های دیگری مثل اضطراب و یا شخصیت طبیعی آقایان اشتباه گرفته شود.

شرایط زندگی و فرهنگی
بالاتر بودن افسردگی میان زنان تنها به خاطر دلایل بیولوژیکی نیست. شرایط فرهنگی و زندگی روزمره نیز می‌تواند نقش پررنگی داشته باشد. این عوامل ممکن است در افسردگی آقایان هم تاثیرگذار باشند، ولی نقش آن‌ها کمتر است. موارد زیر می‌تواند منجر به افزایش افسردگی در میان زنان شود:
قدرت و موقعیت نابرابر
فشار زیاد کاری در عین داشتن نقش مادر در خانواده
سوءاستفاده فیزیکی و جنسی

بلوغ جسمی
تغییرات هرمونی ایجاد شده در طی بلوغ ممکن است ریسک ابتلا دختران به افسردگی را افزایش دهد. با این حال، علاوه بر تغییرات هورمونی، دوران بلوغ شامل تجربیات مختلف دیگری هم می‌شود که ممکن است در افسردگی تاثیرگذار باشند. به عنوان مثال:
کشف هویت جنسی و بحران‌های ناشی از آن
مشکلات و درگیری با والدین
افزایش فشار برای موفقیت در مدرسه، دانشگاه، ورزش و …
از آنجایی که سن بلوغ در دختران زودتر از پسران است، نرخ ابتدا به افسردگی در زنان بعد از بلوغ بیشتر از پسران می‌شود.

بارداری
برداری یکی دیگر از دلایل بیشتر بودن افسردگی در میان دختران و زنان است. تغییرات هورمونی شدیدی در این دوران رخ می‌دهد که می‌تواند روی روحیات افراد تاثیرگذار باشد. البته، عوامل زیر هم می‌توانند در ابتدا به افسردگی در دوران باردادری تاثیرگذار باشند:
تغییرات سبک زندگی و اضطراب بارداری
مشکلات زناشویی
تجربیات افسردگی قبلی
کمبود پشتیبانی اجتماعی
بارداری ناخواسته
سقط جنین و یا وجود هرگونه نقص در جنین
ناباروری
قطع مصرف داروهای ضد افسردگی

افسردگی بعد از زایمان
این نوع افسردگی در میان زنان نسبتاً رایج است. بعد از انجام زایمان، آن‌ها ممکن است احساس عصبانیت، ناراحتی و یا ناخوشی داشته باشند. این احساسات تا حدی طبیعی بوده و حدوداً چند هفته بعد از زایمان از بین می‌روند. ولی جدی و طولانی‌تر شدن آن‌ها می‌تواند منجر به بروز افسردگی در میان خانم‌ها شود. علائم زیر می‌تواند جزو نشانه‌های این افسردگی باشد:
گریه کردن بیش از حد معمول
اعتماد به نفس پایین و تصور اینکه مادر خوبی نیستید
اضطراب
مشکل در خوابیدن (حتی زمانی که نوزاد هم خواب است نمی‌توانید بخوابید)
وجود مشکلات در انجام فعالیت‌های روزمره
ناتوانی در نگهداری از فرزند
فکر کردن در مورد آسیب رساندن به نوزاد
فکر کردن به خودکشی

جمع‌بندی
در این مقاله به بررسی تفاوت‌های افسردگی در زنان و مردان پرداختیم. همان‌طور که بیان شد، افسردگی در میان خانم‌ها بسیار شایع‌تر است و این موضوع می‌تواند دلایل مختلفی از قبیل تغییرات هورمونی، آگاه‌تر بودن آن‌ها نسبت احساسات خود، زایمان، چرخه‌های بارداری و شرایط فرهنگی باشد.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *